تو پرستویی بودی درکنج دیوار

تو پرستویی بودی درکنج دیوار
ومن به دنبال تو سرگردان
درته,تکه ای از دیوار,قناری آشفته
لایه آهن وسرب های,داغ وگذاخته
وعشق آن هیجان آزار,دنبال تو
بی هراس از غم زندگی
توپرواز می کردی ومن اوج می گرفتم
تا رسیدن به خداوند,وتو رها می شدی
رها,جان فرشتگان خدا
ومن حیران شما بودم...


مهتاب آقازاده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.