وصل بهارانت نشد ,شاید زمستانت

وصل بهارانت نشد ,شاید زمستانت
شاید که امیدی رسانَد بویِ بارانت

درخت زخم خورده از بی رحمی خزان
شکوفه خواهی داد بعد از برگ ریزانت....

بی وقفه چون بادی گذر کن زندگانی را
تا چشم طوفانها ها نبینند روز پایانت...

یوسف به این زیبایی ظاهر خوش نباش
خواهند فروخت یک روز در بازار ارزانت

یک روز از شور و شعف ها خوب خندانی
یک روز دنیا می کند از گریه ویرانت

ای دل حسرت های این دنیا برای توست
خواهی نخواهی ,می رسد پایان دورانت


حسین_وصال_پور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.