اقرار میکُنم

اقرار میکُنم
من از قابِ خیال خود
زُل میزنم به چَشم هایت
به بُلندای قامتت, به معصومیت نگاهت
به گیسوانی که پریشان میکنی …
خُدا نِگهت دارد
وِصال تو برای من
مثل پَرنده ایست که قَصد گرفتنش را دارم و
هی میپَرد, هی میپَرد و هی میپَرد … ??

مجید بندانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.