ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
پیمانه پر از باده ی هوشیار گریز است
شاید سخنم اسلحه ی ظلم ستیز است
نا راست ترین راه؛ که با قدرت محض است
در پیش نگاهم همه اش پست و پشیز است
این یورش از جبر؛ به فرهنگ و تمدن
خونخوار ولی؛ نیش زنی؛ چون پشه ریز است
از دست و زبان؛ هیچ شکایت نشد از من
صد شکر که کردارم و گفتار تمیز است
رک گویی و دلدادگیم با سخن راست
بر جهل و تعصب زده صد تیر که تیز است
یک شب سخن از صلح و ثبات از پس تهدید
با نقشه ی شومی که فقط بر سر میز است
ای چشم طمع کور شو از روزنه ی دید
نابود گری حاصل چشمیست که هیز است
دلگیرم از این جبر جهان جهل و تعصب
پس چاره ی غم باده ی هوشیار گریز است
محمد جلائی