وقتی تو نیستی

وقتی تو نیستی

شاعر : سودابه مهیجی

از خواب های یکسره پرهیز می کنند
سجاده ها مرا چه سحرخیز می کنند

قد می کشم به سمت خدا ... بغض های خیس
درمن هوای گریه ی پاییز می کنند

تسبیح ها که هیچ به پایان نمیرسند
نذر مرا ز نام تو لبریز میکنند

تنها منم کسیکه دعاهای بی جواب
او را شبیه عشق ، غم انگیز میکنند

اینجا چقدر چشم و دل بی صفت مرا
با تهمت دروغ گلاویز می کنند


وقتی تو نیستی همه ی گرگ های شهر
دندان برای بردن من تیز می کنند

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.