((من نه منم, نه من منم...!))

میان نام تو انگار
نسیم می‌وزد,
و یک حس خوش
حس خوش سرزندگی
احساس می‌شود
نام تو, انگار که دارد
مرا نوازش می‌کند
انگار می‌خواهد
مرا در آغوش بِکِشد
و از شدت عشق, بُکُشد!
نام تو شاید سبز, شاید سفید
نام تو شاید آبی ست
شاید هم
به رنگ برگ های پاییزی ست

نام تو همانند نور,
تمام رنگ ها را در خود جمع کرده,
به همراه زلالیت و پاکی.
نام تو همانند سرعت نور
یا حتی سرعتی بیشتر
در دلها می‌نشیند
و آب جاری می‌کند,
حتی از دلِ دلهای سنگی...

همین نام تو بود
که نام عاقل من را تغییر داد
و شیدا کرد
اکنون
دو من در من
حکمفرماست
اما...
((من نه منم, نه من منم...!))

نرجس فاطمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.