در شعری پنهانی دوستم داشت

cafe-webniaz.ir

در شعری پنهانی دوستم داشت
در شوقی پنهانی دوستش داشتم
درویاها با او زندگی می ساختم
فکر خود را به آینده می انداختم

قاصد فرستاد از دل خبر دهد
واز دلم خبر گیرد
چنان تاختم بر پیکش
رنجیده شد همه باورش


جدا شد سرنوشت هایمان از هم
گاهی به یادش زمان می گذرانم

باران سپهری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.