جلا خورده ی درد بود

جلا خورده ی درد بود
و غم
بوسه می زد دستانش را
هر بار که با سر انگشتان مهر,
عشق می کاشت
لابه لای گیسوان گره خورده ی
تمام جانش,
مادر جهانی ست که جز او
دگر هیچ, به هیچستان نَیَرزَد خیال مارا...

اعظم حسنی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.