| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
و غم
حادثه تلخ بعد از تابستان بود
آنقدر که شهر را پیر کرد
آسمان بارید
و صدای پرستوها
دیگر به گوش هیچ لانه ای نرسید
انتهای این کوچه
سطری از اشتباهات ایستاده است
و دستی که آغشته شد
چه فرقی دارد
به مرگ یا که غم..
مینویسم
با اینکه میدانم کاغذ, مچاله خواهد شد
اما عشق
هرگز ناگوار آغاز نمیشود
و خاک روی صورتها
درد ساعتها زندگی نکردن است..
انگار که خفه شده باشم
اما میان دفترم
گل سرخی پیدا کردم
ولی من..
باورش نمیکنم
آتشش میزنم!
نگین نوری