یک چشم خنده، یک چشم گریه

یک چشم خنده، یک چشم گریه
این چشم ها منم
بر صورتی که نقاب می کشم بر آن، که من نباشد
در سری که فریاد می زند سودایش، که من نیست
بر تنی که منم، ولی مال من نیست
در دنیایی که
از آن هر که باشد از من نیست
خسته ام از آن..
تحملم نیست
خواب می بینم هر شب،
این منم یا که من نیست

مریم_زهدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.