بغلم کن

بغلم کن
که آدمی‌زاد باید ..
دلش به چیزی گرم باشد .

پوریا_نبی_پور

طبیعت

ماه اثر انگشت توست

ماه

اثر انگشت توست

وقتی به آسمان اشاره می کنی

(مصطفی خزایی)

وقتی کتابی تویِ جیبت یا توی کیفت داری،

مخصوصا وقت‌ هایی که غمگینی و غصه‌دار،

مثل این است که صاحب یک دنیایِ دیگر هستی!

دنیایی که می‌تواند شادی را به تو برگرداند!

اورهان_پاموک

حال خوب

شبی شعرم قلم را خواهد شکست

شبی شعرم قلم را خواهد شکست
سیل اشک صحرایم را دریا
و تو را میان نور و شبنم خواهم بوسید...
فاطمه عزیزی

جاری در کوچه های ذهن

جاری در کوچه های ذهن
امّا مثل باران
چشم براه ابر نبود
میهمان خانه ها
خاطره ها
اما مثل نسیم
در انتظار خنده صبح
ناز پنجره های باز نبود
با روشناهای قلم
تاریکی
تیرگی
گوشه ای خزیده بود
اما قلم مثل شمع
در انتظار شب نبود
سبزتر از برگ درخت
اما ترسان
لرزان
از رسیدن باد خزان
در کوچه باغ نبود!

حسن بهبهانی

خودت را بغل بگیر

در گوشه‌ی چشمم

در گوشه‌ی چشمم
طلوع و غروب آفتاب هم
به هم رسیده‌اند
من که دو پای زمان دارم
پس
چرا به تو نمی رسم؟
آرمان پرناک

تو زادۀ کدام طبیعتی؟!

تو زادۀ کدام طبیعتی؟!
که اینچنین خلاصه کرده ایی
تمام کائنات را...
شکوفه می دهد بهار
در طراوتت...
شب سیاه ، وام دار چشم توست
و چال گونه ات
سیاه چاله ایست
که محو میکند
تمام لحظه های غم
تو از کدام قبیله ایی؟!
شمیم زلف تو نشانه از ختن
و خال بر لبت،ظریف...
چون پری پیکران هند
نشانه ایی بگو به من
تو از کدام قبیله ایی
کجاست خانه ات؟
فرو بریز ،دل مرا
چو آبشار گیسوان روی شانه ات ...

فرشاد چوبینه