ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
نگاه کن
شعر می بارد از آسمان
واژه های بارانی
واژه های برفی
گویی
زمستان شعر است
کجاست رندی های حافظ؟
کجاست بامدادی ؟
به سپیدی شاملو
منوچهر پورزرین
اجاره ای سنگین
در جیب کوچک
خراج تن می شود
برآن جسم
که در مستطیلی تاریک
خوراک موران ست
لیلادهقان
قلب تو دیگرترانه ی قلب مرا
در شادی و اندوه نخواهد شنید، آنگونه که می شنید
دیگر پایان راه است... ترانه ی من در دوردست ها
در دل شب سفر می کند
جایی که دیگر تو در آن نیستی.
(آنا آخماتووا)
دور نباش
در این دنیایِ کوچک!
در این آغوشِ دنج!
نزدیک تر باش،از روح به جان،
نزدیک تر باش،از جان به تن،
نزدیک تر باش،از تن به من!
تو
خود من باش!
حامد نیازی