تَر کن لبت را تا در آغوشم شبی را سِیر..


با منطق عطار می چسبد جهان را طِیر..

«تابو»یِ عاشق ها غریب افتادن از عشق است
تا هفت شهر امشب ضمانت کن مرا از غِیر..

پرواز .. ، رویای ِ نفیسِ آدمیزاد است
پرواز ده روح ِ مرا از مَسلخِ این دِیر..

قاموسِ سبز آفرینش را بخوان با من
سرمایه دارد عاشق از خُنیاگرانِ خِیر ..

داروغه ها در هفت شهرِ عاشقان خوابند
تر کن لبت را تا در آغوشم شبی را سِیر...


مسعود بافقی زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.