تا سرانگشت نگاهت موی من را شانه کرد

تا سرانگشت نگاهت موی من را شانه کرد
در میان پیچ و تابش اشک گرمت خانه کرد
انتظار دیدنت این پا و‌آن پا کرد وباز
پیله ی غم را جدا کرد و مرا پروانه کرد
هم نفس با رقص هر پروانه ات رقصیدمو
حال‌ آرام مرا این رقص ها دیوانه کرد
غم که بر پشت نگاهم کنج پلکش می پرید
رفت و‌رویای مرا با خواب شب بیگانه کرد
ناز حسم را سر انگشتت که با خود می کشید
خواب سردم را‌چشید و مست این پیمانه کرد
می سپارم دل به آغوش خیال انگیز تو
بعد از امشب گیسوانم شانه ات را شانه کرد


سمیرا صادقى

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.