پرنده‌ی من چشم‌های تو همزادِ منند

پرنده‌ی من
چشم‌های تو همزادِ منند
من در آنان و تو در من غرق خواهیم شد
ای تنفّسِ تو شراب
بیا و بر من جلوس کن
تا یک درخت،به آسمان بیاموزد پرواز را!
در سکوت، مرا بشنو و هنگامی که
شبانگاه با خورشید به خواب رفتم،
چون رویایی شیرین بیاب مرا در بسترت،
ای چو من بی‌تاب
پرنده‌ی من
لانه‌ات را هر جا بگستری
سینه‌ام آنجاست
و با من هر چه‌ بگویی شعر است
زیرا من درختی‌ عاشقم که آشناست با لهجه‌‌ی‌ پرواز


حامد‌_نیازی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.