دخت دریایی ...

دخت دریایی ...
دخت دریایی....
بنفشه های وحشی ‌کناره ی رود
دیشب ،
وقتی که خواب
در چشم ات
" باله ی قو " را رقص می نوشت
بوسه ات زدند
و به افسونی که در صدای آبشار
تن دختران دریا را
از ریاضتی معصوم
بارور می کرد
تو را به زهدان قاصدکی دادند
تا آسمان ،
به هفت گام مقدس عشق
موازیت بنویسد !
قاصدک ،
از طوفان و تند باد ها نهراس
که تا مسافت مجهول نگاه ستاره ها
قوانین کائنات
نام تو است
آنی که بغض ،
جهان پرنده گون پرسه هایت را
آشفته کرده ،
سخت می شکند !


مهشید_رستمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.