| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
یکی از ساکنان بی نشان ناکجا آباد
امیدی تازه را در سرنوشت من بشارت داد
تو مثل جفت از آغاز جنون همزاد من بودی
و تا آخر به همراه منی ای عشق مادرزاد
تمام ماجرا از جانب چشم تو بود ای کاش
نگاهم در نگاه گرم و شیرینت نمی افتاد
به دور محور سرخ تو می چرخد سر سبزم
خرابم کردی ای عشق جلالی خانه ات آباد
تو را با خاطرات تلخ و شیرینت رها کردم
ولی دست از سر من بر نمی دارد تب فرهاد
چه خواهد شد ؟ چه پیش آید ؟ تمام حرف من اینست
تو گفتی ؛ هرچه پیش آید خوش آید ، هرچه باداباد
و اینک اتفاقی که نباید افتد افتاده ست
نگفتم عاقبت عشقت ، سرم را می دهد بر باد
- بهروز یاسمی