فصلها فروریخته اند

فصلها فروریخته اند
و من با همین دستی
که از آینه درآمده ست
عنابهای رسیده را از سرشاخه ها چیده ام،
و این طرح
این پیکر آویخته بر دیوار و سایه ها
این فرشته ی یک-بال
نه رجعتی دوباره می کند به بهشت
و نه پای شکسته ش را
می نشاند بر خاک.
دوست من!
صدای یک دست چیست؟

لیلا_فرجامی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.