دلم به بوی تو آغشته است

دلم به بوی تو آغشته است
سپیده دمان
کلمات سرگردان برمی خیزند و
خواب آلوده دهان مرا می‌جویند
 تا از تو سخن بگویم

 کجای جهان رفته‌ای؟

نشانِ قدم هایت
چون دانِ پرندگان
همه سویی ریخته است

باز نمی‌گردی، می‌دانم

و شعر
چون گنجشک بخارآلودی
بر بام زمستانی به پاره یخی
بدل خواهد شد...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.