به پیری آنچه مرا مانده لذت یاد است

به پیری آنچه مرا مانده لذت یاد است
دلم به دولت یاد است اگر دمی شاد است

به همنشین جوانی پیام باد عشق
تو را اگر که فراموش شد مرا یاد است

به بیستون همه نقشی زبان شیرینی‌ست

چرا که بر لبشان داستان فرهاد است

درون سینه ی من نیز ناشناسی هست
که من خموشم و او در فغان و فریاد است

#شهریار

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.