زندگی قافیه شعر من است

زندگی قافیه شعر من است
شعر من وصف دل آرایی توست
در ازل شاید این
سرنوشت من بود
می سرایم به امیدی که تو خوانی
ور نه
آخرین مصرع من
قافیه‌اش ، مردن بود

حمید مصدق

"عشق" است، هزار تیر کاری دارد

آشفتگی و فراق و زاری دارد

دلتنگی و درد بیقراری دارد

آسودگی از بلای او ممکن نیست

"عشق" است، هزار تیر کاری دارد

"جواد مزنگی"

ای عشق! بگو گرمی بازار تو تا کی؟

ای عشق! بگو گرمی بازار تو تا کی؟

ای دل! غم ارزانی بسیار تو تا چند؟

مژگان عباسلو

«زنده بمان و به چنگش بیاور!»

هرشب
مرده‌ای به خوابم می‌آید
و از خودکشی منصرفم می‌کند

از جبر و اختیار می‌پرسم
پیرمردی با صدایی پوسیده فریاد می‌زند:
«این‌ها بهانه‌‌ست، بیچاره!»

به آزادی فکر می‌کنم
جوانی کلاهش را می‌کشد روی سوراخ پیشانی‌اش
و خونخنده‌اش توی صورتم می‌پاشد

به تنهایی دست‌هایم خیره می‌شوم
دختری که رگش را زده، در چشم‌هایم زل می‌زند:
«زنده بمان
و به چنگش بیاور!»


"آرش شفاعی"

ﺟﻨﮓ ﺟﺎﯼ ﻏﺮﯾﺒﯽ ﺳﺖ

ﺷﺎﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﮐﺎﺑﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﻣﺶ
ﭼﻨﺪ ﺷﺎﺗﯽ ﻫﻢ ﻣﻬﻤﺎﻧﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ

ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻭﻟﯽ ﺍﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﻣﻦ ﻫﻢ
ﻭ ﺍﻭ ﺷﻠﯿﮏ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﻣﻦ ﻫﻢ
ﻭ ﺍﻭ ﻣﺮﺩ
ﻭ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻡ

ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﭼﻮﻥ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ،
- ﻣﺜﻞ ﻣﻦ -
ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ، ﻣﺎ ﺩﺷﻤﻦ ﺷﺪﯾﻢ.

ﺑﻠﻪ!
ﺟﻨﮓ ﺟﺎﯼ ﻏﺮﯾﺒﯽ ﺳﺖ
ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯿﮑﺸﯽ
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﮐﺎﺑﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﺵ
ﭼﻨﺪ ﺷﺎﺗﯽ ﻫﻢ، ﻣﻬﻤﺎﻧﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﯼ...

"توماس هاردی"

برای گفتن کلمه ی "متشکرم" فقط به یک ثانیه وقت احتیاج دارید .

برای گفتن کلمه ی "متشکرم" فقط به یک ثانیه وقت احتیاج دارید .
تشکر کردن علامت این است که کسی برای شما کاری انجام داده و آن کار در شما اثر خوبی به جا گذاشته است .
برای همین باید از نانوا که نان می دهد تشکر کرد .
از لبنیاتی که بقیه پول را پس می دهد تشکر کرد . باید از افرادی که جایشان را در اتوبوس به شما می دهند تشکر کرد یا آن هایی که در را برایتان باز می کنند یا به شما کمک می کنند و یا ... حالا روزگاری است که ادای این کلمه شما را محبوب خاص و عام می کند .
و در آخر همیشه برای داشته ها و نداشته هایتان از خدا تشکر کنید و هیچ وقت به کسی بخل نورزید تا نعمت شما افزون گردد

مرا به هیچ بدادی و هنوز برآنم

مرا به هیچ بدادی
و هنوز برآنم

که‌از وجود تو مویی
به عالم نفروشم....


سعدی

نیکی به پـــدر و مــادر داستانی است

نیکی به پـــدر و مــادر
داستانی است

که ما آن را مینویسیم
و فرزندانمان
آن را برایمان حکایت می کنند !


پس خوب بنویسیم

تمدن، نخستین بار از آنجا آغاز شد

تمدن، نخستین بار از آنجا آغاز شد
که انسان خشمگین به جای "سنگ"
"کلمه" پرتاب کرد ...


#زیگموند_فروید