بیش از تمام رنگ هایت رنگ کاشی را...
بیش از تمام لحظه ها وقتی تو باشی را...
روزی زنی درعهد شاه عباس عاشق کرد
سرپنجه های روح یک معمارباشی را
آن وقت شعر و رنگ و موسیقی به هم آمیخت
پوشاند اسلیمی تن عریان کاشی را
حالا دوباره اصفهان آبستن است ای عشق!
تندیس زیبایی که از من میتراشی را
روح مرا سوهان بکش، چکش بزن، بشکن
بیرون بریز از من هواها را حواشی را
حل کن مرا ای عشق! ای تیزاب افسونگر!
ذرات روحم تشنه هستند این تلاشی را
از نغمه ها آوازهای زنده رودت را...
بیش از تمام رنگ هایت رنگ کاشی را...
پانته آ صفایی بروجنی
انار
فصل ندارد
هر وقت تو بخندی
می شکفد....
#رضا_کاظمی
چارهها رفت ز دست دل بیچاره من؛
تو بیا
چارهٔ من شو
که توئی چاره من...
فیض_کاشانی
هم در هوای ابری آبان دلم گرفت
هم در سکوت سرد زمستان دلم گرفت
هرجا که عاشقی به مراد دلش رسید
هرجا گرفت نمنم باران دلم گرفت
با خنده گفتمش: به سلامت…سفر بخیر!
وقتی که رفت، از تو چه پنهان دلم گرفت
بیرون زدم ز خانه که حالم عوض شود
از بس شلوغ بود خیابان دلم گرفت
امروز جمعه نیست، ولی با نبودنت
مانند عصر جمعهی تهران دلم گرفت......
چونَست به درد دیگران درمـانی
چون نوبتِ دردِ ما رسد
دَر مـانی...؟!
" مـولانا "
کشیدنِ نازت
کشیدنِ فراقت
کشیدنِ جورَت
کشیدنِ دردت...
دلِ من یک بوم است و
این همه کشیدنی از تو...
کدام را بکشم...
#ژاکاو
میدانی جان دلم.. خیلی ها میگویند :
عشق شهریار حسابی ناب بود
میگویند ای کاش کسی
شبیه شهریار ما را میخواست
ولی من ترجیح میدهم.. عشقمان شبیه شاملو باشد.. تو بخواهی،من هم بخواهم
شهریار یک عمر،
تنها و یک تنه خواست
من این عشق را نمیخواهم
اما به تو قول میدهم
تو احمد باشی.. بیدرنگ،
یک عمر آیدا خواهم شد ...