من دیوانه‌ترین روز بشریتم

اندوه چندهزار سرباز بی‌وطن
اندوه چندهزار رفیق بی‌سر
اندوه چندهزار شاعر بی‌سفر
اندوه چند هزار کارگر گمشده
در من می‌خندد
من دیوانه‌ترین روز بشریتم
دیوانه ترین نوح بی مسافر
همین روزها
در بیروت
در فنجان لب‌پریده‌ای
وحشیاته‌ترین شکل چشمان تو را
روی کاغذ می‌ریزم

#جلال_حاجی_زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.