بگذار در کانون آفتاب بایستم

بگذار در کانون آفتاب بایستم

و به گوی زمین بنگرم ،

از آن مکان بلند آرامش
به آوازها جان می دهم
و یک پیراهن آبی به تن آسمان می کنم ،
ستاره ها از جیب تو بیرون می افتند
پیرامون کلمه هایت برگ ها می رویند
سیمای جهان پدیدار می شود
تو در دلم می تابی .

گیتی خوشدل

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.