خواستم از رنجشِ دورے بگویم ، یادم آمد

خواستم از رنجشِ دورے بگویم ، یادم آمد
عشق با آزار ، خویشاوندے دیرینـہ دارد

" قیصر امین پور "
..............................

او واقعاً مرا دوست دارد.
براے همین هم می‌خواهد اذیتم بڪند…
چون عشق خودش یڪ جور آدم‌ڪشے است .

" رومن گارے "

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.