دستان من نمی توانند

دستانِ من نمی‌توانند
نه نمی‌توانند
هرگز این سیب را
عادلانه قسمت کنند
تو
به سهم خود فکر می‌کنی
من به سهم تو

.....

"گروس عبدالملکیان"

باید خودم را بگذارم کنار خودم

باید
خودم را
بگذارم کنارِ خودم
و پیاده‌رو را
تا آخرین سنگفرش
شانه به شانه راه برویم...
غروبی آرام
برای یک تنهاییِ دونفره !



{ سید محمد مرکبیان }

هیچ چیز غم انگیزتر از این نیست که

ارنستو ساباتو می‌گوید:

 

هیچ چیز غم انگیزتر از این نیست که

کسی که دوستش داری

هیچ تلاشی برای نگه داشتنت نکند

تو غافلگیری رگبار بودی

تو غافلگیری رگبار بودی
و من
مردی که چتر به همراه نداشت ...

از: گروس عبدالملکیان

زمین ادامه دستی است که به گندم می رسد

زمین ادامه دستی است که به گندم می رسد

زمین ادامه یک عشق است که سرخ ترین پیراهن را بر تن دارد .
و من ادامه زیباترین ترانه های ترس خورده بابابزرگ به ترکه های ناظم و درد بلند جریمه
به وحشت سود و زیان تاجر زنگ حساب
به کوچه های خشک آب شاهی و یخ بر خر
سکوت ماندگار پدر
و فرفره های بی باد میرسم.
چه کسی آیا
سه ماه تعطیلی ده سالگی ام را از تخم مرغ فروش و تاجر بازار امتحان حساب بازپس میگیرد
جز من که از زمین تو می رویم.
زمین ادامه یک شعر است که عشق را ادامه شبنم می داند

و سرخ ترین شال را برای شانه های فقیرت می بافد در سرخ باد سرود و سپیده.
زمین ادامه یک ریشه است تا همیشه بیشه.
زمین ادامه یک سفره است که گرده نان را به گرده گرفته است.
صحرا به انفجار تر باران ایمان دارد.
چشم بادامی من
زمین ادامه یک گنبد ستاره است و دشمن ادامه شهرزاد هزار و یک شب خواب است
زمین اما
به گندم میرسد
زمین… به سفره مردم میرسد.

 

از: شهیار قنبری

بوی تو بوی دست های خداست..

بوی تو
بوی دست های خداست
که گل هایش را کاشته، به خانه خود می رود.

...

تو که با منی
صبحانه من لیوانی کهکشان شیری است
و تکه های تازه رعد و برق در بشقابم برق می زند.

...

 

"محمد شمس لنگرودی"

به هم لبخند می زنیم..

به هم لبخند می زنیم..

و هیچ کس

نمی داند

در ذهن مان

چه می گذرد؟!


"کمال شفیعی"

 

بال پروازم را بگشا

دلم گرفته تر از پیله کرم ابریشم کوچکی‌ست

که به تاری آویزان است
بر تک درخت تنهایی...
نور می خواهد،
دستان گرم تو را
تا بشکافد ازدحام دهشتزای بی کسی را
بال پروازم را بگشا


"زهره طغیانی"

تو خوابیده ای آرام

تو خوابیده ای آرام

و من پشت پلک تو آنقدر می بارم

تا پنجره را باز کنی ..

دستهات را زیر باران بگیری و

بخندی ...

 

"عباس معروفی"

دور از تو

دور از تو

فواره‌ی بی‌قرارم

پرپر می‌زنم

که از آسمانِ تهی 

به خانه ی اولم برگردم.

 

"شمس لنگرودی