ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
در دفتر
دلم
افراد
به ترتیب
وفا
تنظیم شده اند
نه
الفبا
که یا نام
غریبه ای
اول است
و
الف
نام خویشی
آخر.
پرشنگ بابایی
راز دل
در
حساب
حجاب
شرم بود
بشکند
قدم
شراب
که
به
راستگویی
پرده
برداشت
چنانکه
گویند
مستی
و
راستی.
پرشنگ بابایی
خدایا
طلب هام
از
بدهی
پیشی گرفته
چک قول هام
برگشتی
خورده
توقعم
دندان
اسب
پیشکشیت
شمرده
هرچند
ته تغاری
خلقتم
اما
طبیعت
ازمن
آزرده.
پرشنگ بابایی
من
آن
کودک
کر و لالم
که
در
جمعه بازار
دنیا گم شد
و
کس
زبان شاره
نمی دانست
و
همه جا
تعطیل بود.!
پرشنگ بابایی
بگذار
در
صبر
و
سکوت
بایگانی شود
آنکه
دیروز
جاری
امروز
راکد
و
فردا
فیلم
مستند
خاطرات
خواهد شد.
پرشنگ بابایی
من نگاه را
دزدیدم
و
دوچشم
سیاهت
به
شهادت
قاضی را
گفتند
تاریک
بود
و
ندیدم
سارق
درسیاهی!
پرشنگ بابایی
به
آیینه گفتم
هرچند
سردسته
راستگویانی
اما
توهم
راست وچپ
راست نمیگویی!
پرشنگ بابایی