ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
برگرد و بیا جانم
من با وجود تو آرامم
سبز میشود این عشق
گر تو باشی در کنارم
گاهی سکوت ، گاهی عکس تو
زندانی خویشم ، در حبس تو
مرا خواب نیست شبی از هجر تو
بیا تا ماه خجل شود از روی تو
در وصف تو ، قلبم ندای حُب می دهد
دیدار تو به جانم تبسم می دهد
در وصل تو ، این شعر و بوسه ناب میشود
یقین دارم ، این دعا روزی مستجاب میشود
ناصر منصورزاده
پاییز که شد راهی جنگل شویم ...
به برکت حضور تو ، برگ های زرد ، سبز می شوند و حتی درختان با دیدن تو روزشان بخیر می شود ...
عجب پاییزی بشود ، وقتی تو شاعر این جنگل باشی ...
من آخر این قصه را میدانم ؛
با تو پیر شدن هم زیباست ....
ناصر منصورزاده
وقتی که موهایت را باز میکنی ،
دوست داشتنت ، بی اختیار به قلبم وحی میشود .
بوی تو ، بوی عود است در این خانه ؛
بیا تا با موهای سفید به این خانه رنگ دهیم .
ناصر منصورزاده