من از دقت او
در تماشای کوچ درناها
فهمیدم که خواهد رفت!!
"رسول یونان"
نیامدنش را باور نمیکنم
غیر ممکن است او نیامده باشد
حتماً، حالا
زیر باران مانده است
و ناامید و خسته
در خیابانها قدم میزند
من به باز بودنِ درها مشکوکم
"رسول یونان"
وقتی تلفن زنگ میزند
یعنی از یاد نرفتهای
حتی اگر به اشتباه شمارهات را گرفته باشند
ببین دوست من !
در این دنیا
خیلی از آدمها هستاند که
شمارهشان حتی به اشتباه گرفته نمیشود ...
"رسول یونان"
هیچ چیز دیده نمیشود
رسول یونان
این غول کوچک را خواهد کشت
رسول یونان"