ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
شنیدهام از دوست مشترک پرسیدهای آیا هنوز دوستت دارم؟
طفلک ساده.
دوستداشتن که هنوز ندارد.
اگر دوستم میداشتی، میدانستی.
حمیدسلیمی
و ما همان دلتنگهای همیشه خواهیم ماند.
نسلی که عمری همنشین اندوه و حسرت و فراق ماند...
با این همه، اگر روزهای خوب آمدند و من نبودم،
اگر عشق پادشاه دنیا شد،
اگر پیامبران برای یادآوری مذهب مهربانی از غارها برگشتند،
به یادم بوسه ای به باد هدیه کنید.
حمید_سلیمی
مرد عاشق که شد، یک کودک حسود دیوانه می شود!
می تواند حتی به هوا حسادت کند! به باد که لای گیسوان دلبر می پیچد،
به شب که او دوستش دارد، به ماه که وقتی میتابد دلبر نگاهش می کند و شاید بوسه ای برایش می فرستد،
به باران که دستان او را می بوسد،
به فنجان چای که لبان یار آن را می بوسد،
به پیرمرد غمگینی که دلبر دستش را می گیرد و از خیابان ردش می کند،
به گربه ها حتی به سگ قشنگ دوست مشترک که یار دوستش دارد!
مرد که عاشق شد، حواس دلبر که به او نباشد، تیغ تیزی می شود بر رگ های خویش.
اگر مردی را عاشق کردی، حواست به اشک هایی که بیصدا به درون می ریزد باشد .
مردها زودتر از دریاچه ها خشک میشوند ...
#حمید_سلیمی