| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
توی سایه ام بارون می باره
شبم انگار روز نمیشه
چراغ تنهایی
همش روبرومه
پشت سر ام بارون وحشی
جلو روم نور تنهایی
بال و پرم خسته شده
طاقت این رو نداره
موندن برام سخته
برای منه خسته
برای منی که تابحال
فقط سحر رو دیده
توی سایه ام بارون می باره
جای امنم رو گرفته
چرا باید این شب
با من اینکار رو کنه
با منی که فقط
یه سایه بون می خواسته
یه سایه بون برای خستگی هاش میخواسته
موندن برام سخته
برای من خسته
برای منی که تابحال
خستگی رو نچشیده
میدونم یه روزی
سحر از راه میرسه
ولی تا اون موقع
دیگه بالم شکسته
آرتین رنجبر