در فاصلهٔ نگاهت،

در فاصلهٔ نگاهت،
خطی خمیده‌ست
افقی معلق.

طلوع،
شب را به صبح می‌دوزد.
غروب،
صبح را به شب.

چرخشی بی‌انتها.

و من
بر آستانهٔ این رفت‌وآمد
به تماشای لحظه‌ای می‌مانم:

لحظه‌ای کوتاه
آنگاه که چشمانت
افق را
به خواب می‌بندند.

طیبه ایرانیان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.