| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
اگر جهان فروبریزد،
من از تکههای شکستهاش
پنجرهای به آسمان میسازم.
اگر باران نبارد،
من از چشمههای درونم
رودی تازه جاری میکنم.
اگر شب طولانیتر از صبر باشد،
من در دل تاریکی
چراغی از ایمان روشن میکنم.
اگر خستگی بر شانههایم سنگینی کند،
من از خستگی بال میسازم
و به سوی فردا پرواز میکنم.
اگر درختان، عریان و بیبرگ شوند،
من از زمزمهی باد
جنگلی تازه در خیال میرویانم.
اگر هیچ دستی به یاری نرسد،
من با دستهای خود
پلی از امید بنا میکنم.
و اگر روزی
همهچیز خاموش شود،
من با قلبی که هنوز میتپد
به جهان یادآوری میکنم:
زیستن،
یعنی دوباره برخاستن.
الهام خدایی