باور نمیکنم که نفس میکشم هنوز

باور نمیکنم که نفس میکشم هنوز

تصویر  باغ درون قفس میکشم هنوز

باور نمیکنم بر این سخت جانیم

بر کاروان درد جرس میزنم هنوز

جامم ز غصه پر شد و سرمست غم شدم

ساقی دوباره بریزد به سر میکشم هنوز

نایی  نمانده برایم، آهی از جگر

از امتداد فارس تا ارس میکشم هنوز

آتش شود تمام وجودم، ز عشق

ققنوس وار  بال و پر زشرر میکشم هنوز

با زخم و درد نفس میکشم هنوز

بی شک به عشق تو، نفس میکشم هنوز

زهرا فریدونی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.