هزاره هاست آینه ها می شناسنت

هزاره هاست
آینه ها می شناسنت
و تکریر واژه هاست
در اندیشه ی تحسر که جمود می بست !
آری هزاره هاست
که رویای باکره بر حریر قدر ناکام می ماند
و هلهله ی روسپیان بود
که استه ی پرهیزکار خیال را می شکست !
لیک جلباب رهیدن درید
دلی که کفن پوش خونابه ست !
و چشمانی که خاک می خورند
بر فراخی چروکیده ی انتظار ..
هماره تهی می گشت
دستانت از حاصل هرآنچه بود ونیست !


زهرا نادری بیدسرخی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد