صدای جیر جیر کان نابلد

صدای جیر جیر کان نابلد
خبر از آمدن شب داد
پیکر تازیانه خورده روز
با خواب آشنا شد
کوچه های پیر شهر
تلاقی پرسه زنان شب شد
و من و رویا در خواب
همسفر گشتیم
بی رد پا بود در آن خواب شیرین
شکل ونگارت
صدایت همان بود
نگاهت آشنا بود
دلم لرزید
زلال چشم از دیدنت
گونه ها را در آغوش گرفت
ای کاش می بودی و می بودم
در کنارت
تا بگویم چه شد در فراقت
ای مهربان کوچک من
تو را در کدامین رویای دیگر ببینم
چه کنم
سایش برگ ها می آید
وقت زینت کوچه هاست
می روم تا با رویای تو آرام گیرم.....

محمود علایی منش

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.