دست روی زانوان خود گذاشته،

دست روی زانوان خود گذاشته،

به پیش رو نگاه کن

تا رسیدنت به آن تنی که بی سر است
راه مانده است:

یا علی بگو



میروی
ولی تنم میان قتلگاه

منتظر برای دیدن دوباره ات

چله ایی بدون سر نشسته است

تا برای غربت تو
زار زار گریه سر کند


سعید خاکستر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.