ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
روی بینی ام نشسته، روبه روی چشمها
خیره بر تصویر دنیا، هم کلامی بی ریا
پیکر سنگین او با دست های نازکش
گوشهایم را گرفته با تمامی قوا
دارد او در جسم سختی از فلز یک روح پاک
گرچه بی جان مینماید محرم چشمان ما
سرد و سرسخت است دمسازم ولی او بی ریا است
برخلاف گرگ مسلک بره ی ظاهر نما
صحبتی چون بین دنیا و دو چشم من گذشت
بر دو چشمم شد مترجم چارچوبی بی صدا
چشم ها را تاری دنیا به تنگ آورده بود
زین سبب برخاست فریاد دو شیشه بر هوا:
عاری از تصویرهای تار خواهد شد جهان
باشد این سوگند صدق دوستان باوفا
آه
همنشینی رسمش این باشد ولی از بخت ما
یک نفر هم نیست با کیش رفاقت آشنا
علی طهماسب پور