ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
گم شدم، در وسطِ راه رهایم کردی
توی تاریکی شب هول و ولایم کردی
مثل یک شاخه ی نورس که به آهی بنداست
از تن و ساقه و این خاک جدایم کردی
کوچه ها پر شده از وسوسه ی دور و برم
پیش چشم همه انگشت نمایم کردی
واژه ها یک به یک از نو به ردیف آمده اند
حینِ اجرای غزل خوب و ظریف آمده اند
تو به اندازه ی یک شهر مرا می فهمی
عاشقی ساده دل و سر به هوایم کردی
با غزل می شود از یار دو صد کام گرفت
یا که برعکس در این معرکه سرسام گرفت
سرنوشتم شده با شعر عجین ای شاعر
فاعلاتن فعلن نغمه سرایم کردی
محمد منصوری بروجنی