ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
ای که با یار دگر از یاد بردی یاد من
یاد تو شیرینی شیرین بی فرهاد من
تیشه بر فرق فلک کوبیدنم تقدیر بود
تا جهان گوشش شود پر از غم فریاد من
سوزن صبرم نمیدوزد دگر دل پاره را
گو به جایی ره ندارد ناله ی اوراد من
من نبی نغمه های نورم اما ای دریغ
ارث احساس مرا کی می برد اولاد من
یادمن در یادمان یاد تو باقی نماند
نرم شد در آتش نسیانِ تو فولاد من
میل تو بر سرخی گل های وحشی بود و کی
در نظر آمد گهی خوش رنگی شمشاد من
آنکه میگفت ساقه ات را ریشه خواهم زد بخود
کَند اخر با جفایش ریشه و بنیاد من
محکمه رفتم که مهرت را بگیرد از دلم
دل به داد آمد مکن از بند او آزاد من
من عروس عشق های نامرادم آوخا
می رود در حجله ی حرمان مگر داماد من
سر زسنگینی خواب افتاده در آغوش مرگ
وین تویی که شعر میگویی نه من، همزاد من
پیکرت پیک شرابم شد شبی یادش بخیر
یاد مستی من و لوطی بزم شاد من
شانه هایت شرم میکرد از سرم تفسیر داشت
شرحش اینکه سر بنه برسینه ی صیاد من
مسلول کدام مهر و خمار کدام خاطره ای
او؟
او که عشق را به عشرت نیمه شبی فروخت و فقیرت کرد
بیخیال تمام خواب های خوش
شوکران بود آنکه شهد و شربتش گمان کردی.
الهام امریاس