....تو چه می فهمی از

....تو چه می فهمی از
اندوهی که‌
سرازیر می شود
در ریشه های سرخ و سیاه رگهایم
جیک نمی زند دیگر این پرنده ات...
و دیر فهمیدی که
روشنایی روز
خودِ تاریکی بود...
نخندیدن را تو یادم دادی
یادم دادی تو نخندیدن را...


مریم نقدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.