من سبزِ غبار آلوده ام.

به چشمانت نگاه میکنم
دو جهان را می‌بینم
چشم راستت
کشوریست غبار آلوده
و مردمی که قلب هایشان را
برای زنده ماندن فراموش کرده اند
و نفس هایشان فریاد خاموش رهایی است
اما در چشم‌دیگرت
یک وطن می‌بینم
سبز و زیبا
سرشار از قلب هایی که میتپند
و آدم هایی که نفس هایشان سیب است
در این میان
نمیدانم از کدام هایم من...
نفس هایم
دوستت دارم های بی امانی است
که به تو نگفته ام
و قلبم سیبی است که نرسیده
من
سبزِ غبار آلوده ام.


علی بادکیو

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.