ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
با خیالت
در خیالم
زیر سقفِ آسمانِ جانِ زارم
در غم آلوده غروبی که سپهرش،
میگرفت آرام آرام رنگ لبهایت،
جرعه ای زآن عشق شورانگیزِ پر آوازه را با تو چشیدم:
طعم خون میداد، اما مست میکرد
مست، جان میداد و در خون رقص میکرد
خروشِ رقصِ خون افشانِ مستانه،
نفس در سینه ی ساغر به دستانِ مُرَدَّد حبس میکرد
آسمانی سرخ و آبی
دل همه غم بود و شادی
خواهشی و عطر گیسوی پریشانی و بادی ...
صبحِ سرمای حقیقت:
تو در آغوش من و رفته خیالت
مست نه، هشیار بودم
خواب نه، بیدار بودم
من نه آتش، آب بودم
من نه طوفان، که نسیمی خنک و آرام بودم
نقره گون نورِ سحرگه
تافت بر روی تو ای مَه
چشم بگشودی و ناگَه
مرغ عشقی روی ایوان خواند چَه چَه
گفتمت از بُن، زِ ریشه
ماندگار و تا همیشه
چون درخت و دشت و بیشه
خاکی و سرد و زمینی
از درون دل، صمیمی
گرم و ساده، نرم و آسان
کودکانه، همچو باران:
دوستت دارم فراوان
نو گل مریمِ خندان
حمید کازرونی