خدا وقتی که زن را خلق می کرد

خدا وقتی که زن را خلق می کرد
در اوج دانش وشوقِ هنر بود
تمام خاک و اجزای گِل او
جواهر بود و لعل و هم گهر بود
چه غوغایی شد اندر افرینش
هزاران شمس دور این قمر بود
شبی افسانه ایی و پر ستاره
از اول گوئیا ان شب سحر بود
تماشایی شد انجایی که خالق
خودش ماتِ شکوهِ این اثر بود
از ان پس در تمام کهکشانها ،
فقط صحبت از این تنها خبر بود
پر از شور و شعف شد کل هستی
چو زن مادر شد و اوج ثمر بود
نه تنها ماند او در نقش مادر ،
چه زیبا ، همزمان گویی پدر بود
به گیتی زندگی پایان پذیرد
بدون زن ، اگر روزی بشر بود

مهدی غضنفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.