قلمم نیزه وشمشیرِ من است

قلمم نیزه وشمشیرِ من است
شعرِ من تیرو کمانی زدل است
آنچه را در دلِ من هست،خداست
سپرِ محافظِ تنم خداست....
میزنم تیر.........

زآنکه منکرش خداست.....
زآنکه منکر بشود شعر دلم
آنکه کافر شدهء محضرِدرگاهِ خداست
کور کنم چشمِ حسودانِ،مرا دیده ور است
تونبین تیز سرایم، همه اَشعارِ دلم
دل غافر ،همه اَشعار خداست.......
نکند توهم غرور شود دلم ......
همه را خدا شده شعرِ دلم
معنیِ هر غزلم را طپشِ قلبِ من است
شرحه شرحه می سراید،همه را شعرِ خداست....

مهدی میرزاپور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.