ساعت صفر ما مُرده ایم ؛

ساعت صفر
ما مُرده ایم ؛
نفس میکشیم اما...
راه میرویم اما...
از عشق میگویم؛
اما....
تو،
دست از فاصله بردار
دیگر نپرس چه، را دوست میدارم
ساعت؛
هنوز مرز صفر است و اما...
آگاهی در جسم متروکه
و روح در جسم افسرده نمرده است.


حاتم محمدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.