ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
میخرم باجان ودل شعری اگر دارد کسی
یک بغل با بوسه و چند نوع نگاه بی کسی
میخرم از رهگذر ، از آنکه دارد بار خود
بوته بوته ساقه ساقه جرعه جرعه مِی رسی
هرچه داری واگذار اینجا توقف مطلقا
گوشه ی این کوچه دارد مادری دلواپسی
من در این کوچه به دنبال گلی رویایی ام
دلبری با موی افشان ، دامنی از اطلسی
مانده ام در کوچه های سرد این شهر "غریب"
با منِ آشفته گو ، پس کی به دادم میرسی ؟
در غروبِ سرد و تاریکی که در پَستی گذشت
مستِ مِی شاید مرا با خوشه های نارَسی
اندک اندک خرد گشتم زیر بارِ. محنتت
ساقیا می را بریز از عالَمی پیش و پسی ...
#حسین_اسکندری