| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
غبار غمگینی نشسته بر بال پروانه
گویا
دلش آشوب است
قلبش زمستان
مرگش خاموش
شقایق پاکی پودنک
تصمیم گرفته تا مرا پیر کند
از دوری خود مرا زمینگیر کند
از قول من خسته بگویید مباد
یک لحظه برای کُشتنم دیر کند
مریم جلالوند
خوش به حال پرندگان
مستانه می رقصند
برشاخه های درختان پرشکوفه
نم نم باران
بالهای خیس پرندگان
توان پرواز ندارند
خوشابه حال پروانه ها
بابال های رنگین کمان
بی پروامیرقصند
درسبزه زارها
می نشینندبربسترگلها
می نوشندشهدگلها
چه زیباست
آوازمرغان سحر
که صبح دل انگیز را
فریادمی کشند
ومن درساحل دریا
پابرهنه بر روی ماسه های نرم
گوش می سپارم
به صدای موج دریای آبی
که تداعی رنگ چشمان توست
کاش بودی
سربرشانه ام دیوانه وار
واژه های دلتنگیم را
آری....
دوست داشتنت رااعتراف میکنم
سیدحسن نبی پور
تو گفتی زندگی زیباست
ولی باتو
تو گفتی روزی روشنایی آید
ولی نه بی تو
تو از دنیای دیگر بودی
ولی من نه مثل تو
ببار باران که شاید روزگاری آید
که گلها بشکفند مثل زلفان تو
یحیی بهرامی باباحیدری
صبحی دگر آمد
با نسیم سحری
یاد عزیزی به سر آمد
چشم بگشا
روزی دگر آمد
یاد ایام گذشته
همه راههای نرفته
به حباب نظر آمد
برخیز و برو
کز دیدن او
جانم به تن آمد
مهرداد درگاهی
پروانه ای
میان شعله ها می سوخت
نه شمعی بود
نه نسیمی
چه پیله ای؟
زلیخا احمدی
دنیای بدیست دیوانه در دیوانه
همه زنجیر شدیم به یک دیوانه خانه
نمیدانیم به دنبال چه هستیم
سردر گریبان , مدهوش در میخانه
آواره دیروزیم و سرگشته فردا
میلولیم در ورطه مزخرف زمانه
پیش می رویم به سوی مرگ
بی توشه ای از این دنیای مجرمانه
همه عمر می دویم به دنبال آرامش
آرامشی نیست در این عالم ملولانه
زندگی انباشته از مرگ هاست
لحظه یی ست حادثه های شادمانه
مریم_سپهوند

