| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
دوست دارم از آن من باشی , توی این روزگار نامردی
بین این مردمی که سوخته از , آتش ظلم های پردردی
دوست دارم , کنار شانه ی من , عاشقانه شبی قدم بزنی
دست خود را به دست من بدهی , بی هراس از هوای شبگردی
خوش ندارم به غیر چشم خودم , چشم نامحرمی به تو بخورد
غیرتی می شوم نگو و نپرس , با وجود تمام خونسردی
اعتراضی به عشق می کردم , دیکتاتور می شدی و با چشمت
می ربودی تمام جانم را , در دلم انقلاب می کردی
در مسیر هزار اندوهی , عین کوه بلند و پر برفی
بار غم را کشیده ای امّا , خم به ابروی خود نیاوردی
گرچه دور از منی و فاصله ها , از همین ابتدا مخالف ماست
شک نکن خارج از وطن بودی , منتظر می شدم که برگردی
علی اکبر سلطانی