ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
چنانت دوست میدارم
که هرگز در نگاهم , دستهایم
بوسهام , آغوش بازم
سینهی پر درد و رازم
این دل خون گشته سازم
یا جهان نغمهپردازم ...
غیرٍ نام تو ,
در گوش جانم نیست...,
وایٍ من!؛ هر لحظه میبینم , که ٫٫آنم٫٫ نیست!
برای روزٍگارٍ خوبٍ پایانٍ جداییها
تپشها , پایها , سویت دویدنها
تو را پیوسته از نزدیک دیدنها, شنیدنها
برای با تو از احساس و از اندیشه , چیدنها
برای خنده و شلاق گیسویت که بر ابرٍ پریشانی
رهایی را رها در باد
بر بال کبوتر , نقش میبندد,
برای من که پرپر میزنم
تا پیش من باشی...
برای تو!
حجت اله یعقوبی